یکی از مسئولان به یکی دیگر از مسئولان گیر داده که چرا در شمال تهران یک خانه دوهزار متری دارد و در ضمن سوال کرده که این خانه را از کجا آورده است.
در همین خصوص سراغ این مسئول رفتیم و با ایشان گفتوگویی ترتیب دادیم که بخوانید و بدانید چطور میشود یک خانه دوهزار متری داشت.
ننجون: شما یک خانه دوهزارمتری دارید؟
آقای مسئول: خیر.
ننجون: ولی آقای فلانی گفته که دارید.
آقای فلانی برای خودش گفته! خانه بنده هزار و نهصد و نود و هشت متر و بیست سانت است.
ننجون: خب همان خانه را از کجا آوردید؟
خانه را از کجا میآورند؟ از همانجا که بقیه آوردند من هم از همانجا آوردم. رفتم آژانس املاک و پرسیدم خانه هزار و نهصد و نود و هشت متر و بیست سانتی خوب چی دارید؟ گفتند این مورد هست. من هم خریدم.
ننجون: پولش را از کجا آوردید؟
از همانجا که بقیه پول در میآورند. فاینانس کردیم. پورسانت گرفتیم. مشارکت در منافع داشتیم. حق جلسه گرفتیم. بیست سانتش را هم از محل پسانداز یارانهها خریدیم.
ننجون: مگر شما هم یارانه دریافت میکنید؟
شما درباره من چه فکری کردید ننه؟ من هم مثل همه مسئولان خدوم دیگر یک چهره صد درصد مردمی هستم. از همان شیشلیکی میخورم که مردم عادی میخورند. من هم مثل همه مردم سهام عدالت دارم. حالا خانهام یک هوا بزرگتر از خانه آنهاست که دلیل نمیشود یارانه نگیرم.
ننجون: چه پیامی برای ملت ایران دارید؟
من کوچکتر از آن هستم که برای ملت بزرگ ایران پیامی داشته باشم اما از آنها خواهش میکنم قدر ما مسئولان سادهزیست را بدانند. اگر ممکن است از دریافت یارانه صرفنظر کنند تا ثروت ملی و پول نفت به دیگران هم برسد. بیخودی به دیگران تهمت نزنند. عکس بنده و بابک زنجانی را کنار هم فتوشاپ نکنند. والله بالله این کارها زشت است. در ضمن به آن یکی مسئول هم عرض کنم زیرآب زدن کار قشنگی نیست وگرنه من هم بلدم بگوییم خانه ایشان در محله درآشیب نزدیک هزار متر است و بچههایش را هم فرستاده فرنگستان که درس بخوانند و تفریح کنند و سهام یک کارخانه لاستیکسازی را هم توی کشوی میزش دارد و خیلی چیزهای دیگر! اما چون اهل زیرآب زدن نیستم، نمیگویم.